عرصه های سالم تفکر

ساخت وبلاگ

بسیاری از جوانان می پرسند: چگونه باید فکر را هدایت کرد؟ و چطور باید اندیشه را در خط مستقیم و بالنده آن قرار داد؟ و اصولاً به چه چیزهایی باید فکر کرد؟ و اگر عرصه های آن مختلف و متعدد است، از چه نقطه ای باید شروع کرد؟

 از امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ نیز گاه این پرسش می شده است. مثلاً حسن بن صیقلمی گوید: از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسیدم: مردم روایتی نقل می کنند که تفکر یک ساعت از عبادت یک شب بهتر است. به آن حضرت گفتم: چگونه باید تفکر کرد?حضرت در جواب، برخی از زمینه های تفکر صحیح را بدو نشان داده و معرفی کردند.

 

عرصه های تفکر بسیار است ولی در این نوشته به مهم ترین آن ها پرداخته و توضیحی اجمالی درباره هر یک از آن ها ذکر می کنیم.

الف) نفس

 نفس انسانی گوهر گران بهایی است که به شرف نسبت به حضرت حق مفتخر شده و کرامت و فضیلت انسان، قائم به او است. خداوند متعال دو کتاب قطور و خواندنی برای مطالعه انسان ها گشوده است؛ یکی طبیعت و دیگری نفوس خود آن ها و فرموده است: سَنُرِیهِمْ آیاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنفُسِهِمْ حَتَّی یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ

 ما نشانه های خود را در گوشه گوشه جهان و در جان هایشان به آنان نمایاندیم تا ـ در اثر تدبر و تفکر در آن ـ برایشان روشن شود که او حق است.

 و بر طبق حدیثی از امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ، بین شناخت طبیعت و نفس، معرفت نفس پر سود تر معرفی گردیده است.

معرفت نفس از ضروری ترین و لازم ترین معرفت هاست و لذا اقدام در جهت شناخت نفس و تفکر در آن، از سایر زمینه های تفکر مقدّم است. و این به علل مختلفی است و مهم ترین آن ها این است که این معرفت در حقیقت بابی است برای معارف دیگر.

 جهل به نفس، از شایع ترین دردها و گرفتاری های انسانی عصر ماست. و سرمنشأ بسیاری از مشکلات روحی و عقده های روانی است.

بشر امروز گر چه طبیعت را مسخر خود ساخته است ولی از تسخیر خود عاجز و درمانده است. بلکه روز به روز از خویش بیگانه تر نیز گشته است.

سرّ این از خود بیگانگی در کلام علی ـ علیه السلام ـ بیان شده است، آن حضرت می فرمایند: فمن شغل نفسه بغیر نفسه تحیر فی الظلمات، و ارتبک فی الهلکات و مدّت به شیاطینه فی طغیانه و زینت له سییء اعماله.

 هر کس خود را به غیر خویش مشغول کند خود را در تاریکی ها سرگردان و در مهلکه ها قرار داده و شیطان ها او را به تجاوز کشانده و کردار زشت او را در نظرش نیکو جلوه می دهند.[7]

 مولای پرهیزکاران توجه مداوم نفس به غیر خود را مایه غفلت از خویش و اساس هر گرفتاری و گمراهی دانسته اند.

ج) مرگ

 بی شک یکی از پند آموز ترین و تکان دهنده ترین حوادث در زندگی بشری مرگ است، که توجه بدان قلب های مستعد را از خواب غفلت بیدار کرده و کاخ آمال و آرزوهای دروغین و خیال شخصی را بر سرش خراب می کند و غرور و نخوت را از اعماق جان آدمی ریشه کن می نماید.

 ترس بسیاری از مرگ، بدان خاطر است که آن را فنا و نیستی و جدا شدن از علایق خویش می دانند. در صورتی که مرگ خاتمه زندگی نیست بلکه کمال حیات است و انتقال از مرحله ای به مرحله دیگری از آن است.

 روح بی آلایش، پس از مرگ، به زودی با دنیای جدید انس می گیرد و در سطحی بسیار بالاتر و شفّاف تر، از مواهب عالم ارواح بهره مند می شود؛ به صورتی که هیچ گاه آرزوی بازگشت به جهان طبیعت جز برای عمل صالح ندارد.

 همان گونه که رو آوردن زاید به لذّت های جسمانی، شخص را از توجه و اندیشه نسبت به پایان زندگی باز می دارد، عکس آن نیز صادق است. زیرا تفکّر در این رویداد طبیعی و بسیار مهم در زندگی بشری او را نسبت به مادّه پرستی و تبعیت از هوا باز می دارد، و از توجّه اضافی به ظواهر عالم طبیعت و زرق و برق زندگی حفظ می کند و در نتیجه، فرصت بیشتری برای رسیدگی به مسائل اصلی حیات و روی آوری به کمالات معنوی و انسانی خواهد یافت.

حوزه علمیه ابهر...
ما را در سایت حوزه علمیه ابهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : howzeh-abharo بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 21:53